«رکود تورمی»، شاید یکی از ترسناکترین واژههایی باشد که یک اقتصاددان با آن برخورد میکند. رکود تورمی به وضعیتی گفته میشود که همزمان با افزایش قیمتها حجم اقتصاد و تولید نیز کاهش مییابد. در این وضعیت چنانچه بخواهیم هر یک را کنترل کنیم، دیگری را تشدید کردهایم...
به بیان سادهتر راهکار مقابله با تورم یک سیاست انقباضی است که رکود را عمیقتر خواهد کرد، در آنسو نیز سیاستهایی که به تولید رونق میدهد تورم را تحریک میکند. این همان مسالهای است که رکود تورمی را به یکی از سختترین مسائل اقتصاد کلان تبدیل کرده است. در طول نیمقرن گذشته نیز اقتصاد ایران بارها درگیر این پدیده شده، به نوعی میتوان گفت رکود تورمی دست از سر کشور برنمیدارد و این بیماری از تن اقتصاد کشور بیرونرفتنی نیست. نرخ تورم بالای مستمر، شکلگیری انتظارات تورمی منفی، نوسان قیمت نفت، شوکهای ارزی، کاهش بهرهوری نیروی کار، تحریمهای بینالمللی و سیاستگذاریهای مصلحتی که سیاستگذار در مورد متغیرهای اقتصادی مانند نقدینگی اعمال میکند، همه از جمله دلایلی هستند که موجب شده اقتصاد ایران بارها و بارها در چند دهه گذشته درگیر رکود تورمی شود. اما بهطور کلی یکی از عارضههای تورم بالا، رکود تورمی است. تورم بالا فضای اقتصاد را مهآلود میکند، در این فضا به جای اینکه سرمایهگذاری به سمت فعالیتهای مولد اقتصادی برود، به سمت سفتهبازی خواهد رفت، در نتیجه سمت عرضه و تولید نیز فلج میشود. رکود تورمی عبارت است از «بیکاری و رشد اقتصادی منفی» همراه با «تورم». در سادهترین تعریف رکود تورمی به وضعیتی گفته میشود که علاوه بر افزایش قیمتها، تولید نیز کاهش یابد، برای فهم بهتر این پدیده به تعریف دقیقتر تورم و رکود اقتصادی میپردازیم. تورم یکی از اصلیترین مسائل اقتصاد کلان است که ایران نیز در نیمقرن گذشته همواره درگیر آن بوده است. جامعترین تعریفی که میتوان از تورم ارائه داد؛ افزایش مستمر و همهگیر سطح قیمتهاست. به بیان دیگر اگر قیمتها بهطور مقطعی و یکباره بالا رود یا تنها قیمت گروه خاصی از کالاها افزایش یابد، از نظر فنی تورم محسوب نمیشود. در میان مکاتب اقتصادی بر سر علت تورم درگیریهای زیادی وجود دارد، اما بهطور کلی وجود نقدینگی و پول شرط لازم بروز تورم شناخته میشود. رکود به وضعیتی در یک اقتصاد گفته میشود که برای دو فصل متوالی رشد اقتصادی منفی شود، به بیان دیگر چنانچه دو فصل پشت سر هم تولید ناخالص داخلی کاهش یابد، میگوییم اقتصاد وارد رکود شده است. البته در کشورهای در حال توسعه که ظرفیتهای خالی اقتصادی بسیاری دارند، رشدهای اقتصادی پایین و ناچیز هم نوعی رکود به حساب میآید. با توجه به اینکه تولید و رشد اقتصادی با بیکاری رابطه مستقیم دارد، زمانی که وارد رکود میشویم بیکاری نیز افزایش خواهد یافت. کابوسی برای همه اقتصادها هر زمان که تورم همراه با رشد اقتصادی منفی و بیکاری باشد، با پدیده رکود تورمی مواجه هستیم. تا چند دهه قبلتر بروز چنین اتفاقی از نظر اقتصاددانان امکانپذیر نبود، زیرا زمانی که رشد اقتصادی منفی رخ میدهد و حجم اقتصاد کم میشود، درآمد کاهش پیدا کرده و تقاضا نیز پایین میآید، در نتیجه کاهش تقاضا نیز به کاهش قیمتها منجر میشود. بر همین اساس وقوع رکود و تورم با هم از نگاه اقتصاددانان چند دهه گذشته ممکن نبود. واژه رکود تورمی نخستینبار در سال 1965 در بریتانیا مطرح شد، اما از دهه 1970 میلادی این عبارت بسیار در ادبیات اقتصاد کلان پرکاربرد شد. در دهه 70 میلادی، ایالاتمتحده و دیگر اقتصادهای پیشرو جهان دچار چنان تورم بالایی شدند که در کنار افزایش قیمتها و دستمزدها، بهرهوری کاهش و بیکاری جهش یافت. در آن دوران، تورم از یک درصد در اواسط دهه 60 میلادی، به بیش از 14 درصد در دهه 80 رسید. رکود تورمی یک از پیچیدهترین پدیدههای اقتصادی به حساب میآید. حتی میتوان گفت که حل این موضوع دشوارترین عمل در اقتصاد کلان است، چراکه ما با پدیدهای مواجه هستیم که راهحل یکی، دیگری را تشدید میکند. برای مثال برای مقابله و کاهش تورم سیاستهای انقباضی پولی و مالی توصیه میشود، در حالی که وقتی اقتصاد درگیر رکود تورمی است کاهش حجم پول و نقدینگی و افزایش نرخ بهره، رکود را شدیدتر و عمیقتر میکند. از آن سمت هم سیاستهایی که برای خروج از رکود وجود دارد، تورم را تحریک میکند. از همین رو شاید بتوان نام کابوس اقتصاد را بر روی پدیده رکود تورمی گذاشت. عوامل ایجاد رکود تورمی با توجه به پیچیدگی موضوع اساساً دلیل مشخصی برای به وجود آمدن رکود تورمی وجود ندارد اما بهطور کلی میتوان بیان کرد زمانی که کاهش عرضه کل بیشتر از افزایش تقاضا باشد، با رکود تورمی روبهرو خواهیم شد. وضعیتی را تصور کنید که با توجه به مشکلات تولید، عرضه کالا کاهش پیدا میکند و بنا به شرایط تورمی که در جامعه وجود دارد (برای مثال افزایش مستمر نقدینگی) تقاضای اسمی نیز بالا میرود. چنانچه کاهش در تولید بیش از افزایش در تقاضا باشد، علاوه بر اینکه قیمتها بالا میرود، تولید نیز کاهش خواهد یافت. چراکه با بروز افرایش قیمتها انتظارات تورمی دستمزدها را بالا میبرد و با بالا رفتن هزینههای تولید، عرضه بیشتر از قبل با اختلال مواجه میشود. در این حالت تقاضا افزایش یافته اما عرضه توان افزایش ندارد، در نتیجه با رکود تورمی مواجه میشویم. در بیان کلی این پدیده در یک چرخه رخ میدهد. از دیدگاه پساکینزی مبانی عرضه، رکود تورمی را توضیح میدهد. براساس نظریه عرضه افزایش قیمت موادطبیعی (نفت، گاز و...) از طریق یک شوک با منشأ خارجی و همچنین سیاستهای مالی دولت (مانند سیاستهای مالیاتی و یارانهای) باعث بروز رکود تورمی از سمت عرضه میشود. از نگاه کلاسیکهای جدید عدم توانایی دولت در تنظیم قوانین و سیاستگذاری پولی (عدم سازگاری زمانی) و همچنین کاهش بهرهوری نیرویکار از دلایل بروز رکود تورمی هستند. اما اتریشیها خلق پول درونی (یا اعتبار) با رشدی بیشتر از رشد تولید کالا و خدمات را عامل اصلی رکود تورمی دانسته و بر کنترل اختلالات پولی تاکید دارند. فریدمن و پولیون نیز اعتقاد دارند تورم مستمر بالا موجب شکلگیری انتظارات تورمی میشود، در این حالت در سمت عرضه تولیدکنندگان با توجه به اینکه انتظار دارند تورم در آینده بالا رود (مثلاً تقاضای دستمزد بالاتر از سمت نیروی کار)، در این حالت با افزایش هزینههای تولید عرضه کل کاهش مییابد. کینزیهای جدید نیز با این نظر موافق هستند. همانگونه که مشاهده شد دلیل مشخص و اصلی برای بروز رکود تورمی وجود ندارد، در ایران نیز بالطبع همین امر صدق میکند. برای فهم بهتر این امر در ایران به بررسی روند تورم و رشد اقتصادی در 60سال گذشته پرداخته شده است. رشد اقتصادی در شش دهه گذشته محاسبات نشان میدهد رشد اقتصادی ایران از ابتدای دهه 1340 تا سال 1401 به 4 /3 درصد هم نمیرسد. به بیاندیگر حجم اقتصاد ایران در 60 سال گذشته بهطور متوسط سالانه 4 /3 درصد بزرگتر شده است. نرخ رشد اقتصادی در کشور در شش دهه گذشته بسیار پرنوسان بوده، برای مثال میانگین رشد اقتصادی در دهه 40 که 10 سال طلایی اقتصاد ایران به حساب میآید بالغ بر 11 درصد برآورد شده، این در حالی است که میانگین رشد اقتصادی در سالهای ازدسترفته 1390 تا 1401 حدود 2 /1 درصد بوده است. تورم؛ بلای جان اقتصاد ایران چنانچه دهه 40 را کنار بگذاریم تورم همواره یکی از اصلیترین موضوعات اقتصاد ایران بوده است؛ حتی اگر بگوییم اکنون تورم به مهمترین چالش اقتصادی و حتی اجتماعی ما بدل شده، بیراه نگفتهایم. بررسیها نشان میدهد در نیمقرن گذشته تنها پنج سال تورم در کشور تکرقمی بوده، آن هم به صورت مقطعی و گذرا. ایران جزو معدود کشورهایی در جهان محسوب میشود که برای چند دهه متوالی تورم دورقمی را تجربه کرده است. به گفته یکی از اقتصاددانان کمترین عارضه تورم افزایش قیمت است، اثری که تورم بر سایر حوزههای اقتصاد و همچنین بر روی مسائل اجتماعی دارد به مراتب بیشتر است. در چند سال گذشته تورم ایران وارد کانالهای بالاتری هم شده که تثبیت در این نرخها بسیار خطرناک است. برهههای رکود تورمی در ایران در 60 سال گذشته نخستین برههای که شاهد رکود تورمی بودیم به سالهای میانی دهه 50 بازمیگردد. رشد اقتصادی در سال 1356 به منفی 3 /7 درصد و نرخ تورم هم به 1 /25 درصد رسید. دلیل این رکود تورمی، جهش حجم نقدینگی، افزایش فروش نفت و افزایش هزینههای دولت بود. افزایش شدید حجم نقدینگی در کشور باعث بروز تورم بالا و همزمانی آن با کاهش تولید ناخالص داخلی به شروع دورهای از رکود تورمی در کشور منجر شد. بعد از مدت کوتاهی در سال 59 و 60 هم شاهد بروز این پدیده بودیم. همزمان با جنگ، در سالهای 1365 تا 1367 درآمدهای کشور به حداقل رسید که شاهد بروز رکود تورمی بودیم. در سالهای ابتدایی دهه 70 دولت هزینههای سنگینی را برای بازسازی زیرساختهای کشور پرداخت و وامهای زیادی را به این منظور دریافت کرده بود. میزان استقراض از بانک مرکزی افزایش چشمگیری پیدا کرده و رشد پرشتاب حجم نقدینگی به پدیدهای مزمن تبدیل شده بود. دولت طی سالهای 1372 تا 1375 به واسطه هزینه سنگین بازسازی زیرساختهای کشور باعث افزایش حجم نقدینگی و ادامه شرایط تورمی شد، به دنبال آن قیمتها مجدداً افزایش پیدا کردند و اقتصاد ایران مجدداً درگیر رکود تورمی شد. در سالهای 1391 و 1392 رکود تورمی شدیدی در کشور به وجود آمد. دلیل آن اعمال تحریمهای شدید کشورهای خارجی علیه ایران و کاهش شدید فروش نفت در منطقه بود. این دو عامل به تنهایی موجب شدند که ایران در این دو سال، بیشترین میزان رشد اقتصادی منفی را تجربه کند. با تحولات سیاسی که پیرامون برجام و تحریمهای شدیدتر علیه ایران به وجود آمد، ایران در حال حاضر شدیدترین حالت رکود تورمی را در منطقه تجربه میکند. در این برهه زمانی، میزان سرمایهگذاری در کشور روند نزولی دارد و سرمایهگذاران به دلیل ریسکهای احتمالی فعالیت خود را بسیار کمتر کردهاند. علاوه بر این، نوسانات و جهش شدید قیمت ارزهای خارجی باعث شده تولیدکنندگان برای تولید و تامین مواد اولیه هزینههای بسیار سنگینی بپردازند که به افزایش هزینههای تولید و در نتیجه تشدید تورم منجر میشود. بهطور کلی بیان شد که اقتصاد ایران در نیمقرن گذشته چندین بار و بهطور مستمر (به غیر از سالهای میانی دهه 70 تا اواسط دهه 80) با تکانههای مختلف درگیر رکود تورمی شده؛ حال سوالی که به وجود میآید این است که به چه علت اقتصاد ایران پتانسیل درگیر شدن با این مساله را دارد؟ چرایی رکود تورمی در ایران دلایل متعددی برای شکلگیری رکود تورمی در کشور وجود دارد که به اختصار به چند مورد اشاره میشود؛ تورم مستمر و انتظارات تورمی: بهطورکلی تورم بالا و مستمر در اقتصاد ایران را میتوان علت اصلی بروز رکود تورمی در کشور دانست، حتی میتوان گفت یکی از نتیجههای نرخهای بالای تورم، رکود تورمی است. زمانی که یک اقتصاد بهطور مستمر تورمهای بالا را تجربه کند، تصور مردم این خواهد بود که در آینده نیز همواره قیمتها افزایش خواهد یافت، به اصطلاح اقتصادی، انتظارات تورمی شکل میگیرد. زمانی که انتظارات تورمی منفی به وجود میآید، فضای اقتصاد غبارآلود میشود و سرمایه در عوض اینکه به سمت تولید برود به سمت کارهای سفتهبازی خواهد رفت. در این وضعیت تولید فلج شده و عرضه کل دچار اختلال میشود. با توجه به اینکه انبساط پولی بهطور همیشگی در کشور وجود دارد، تقاضای اسمی افزایش مییابد اما عرضه توان و پتانسیل پاسخ دادن به این افزایش تقاضا را ندارد. از سمتی هم با بروز افرایش قیمتها انتظارات تورمی دستمزدها را بالا میبرد و با بالا رفتن هزینههای تولید، عرضه بیشتر از قبل با اختلال مواجه میشود. در این حالت تقاضا افزایش یافته اما عرضه توان افزایش ندارد، در نتیجه با رکود تورمی مواجه میشویم. تحریم، قیمت نفت و نرخ ارز: تحریمها نیز از دلایلی است که سمت عرضه را با اختلال مواجه میکند. زمانی که تحریم میشویم واردات مواد اولیه، سرمایه و تکنولوژی با مشکل روبهرو میشود، در این حالت نیز عرضه توانایی جواب دادن به تقاضا را ندارد و رکود تورمی قریبالوقوع خواهد بود. دقیقاً همین فرآیند با افزایش نرخ ارز نیز رخ میدهد و با بالا رفتن قیمت دلار عرضه و تولید با مشکل مواجه میشود. قیمت و میزان فروش نفت یکی از اصلیترین عوامل تعیینکننده قیمت ارز در کشور است. هر زمان فروش نفت به مشکل میخورد یا بهای نفت کاهش مییابد، با افزایش نرخ ارز سمت عرضه دچار اختلال شده و قابلیت بروز رکود تورمی پدید میآید.
نقدینگی و سیاستگذاریهای مصلحتی: همچنین یکی از عوامل بروز رکود تورمی در ایران نقدینگی برآورد شده است. با وجود اینکه رشد نقدینگی عامل اصلی تورم در کشور است اما رشد نقدینگی عامل اصلی رکود تورمی نیست. بلکه نوسان رشد نقدینگی از میانگین بلندمدت آن است که باعث رکود تورمی میشود. به بیان سادهتر فرض کنید نرخ رشد بلندمدت نقدینگی در کشور 25 درصد است و فعالان اقتصادی خود را با این نرخ تطابق میدهند. حال زمانی که سیاستگذار پولی بنا به موقعیت زمانی و مصلحت رشد نقدینگی را از مسیر بلندمدت خارج میکند، انتظارات فعالان اقتصادی بر هم میخورد. در این حالت فضای اقتصادی غبارآلود شده و به جای اینکه سرمایهگذاری به سمت تولید و فعالیتهای مولد برود، به سمت سفتهبازی و فعالیتهای غیر مولد میرود. در این حالت عرضه با مشکل مواجه شده و پدیده رکود تورمی رخ میدهد. همچنین کاهش بهرهوری نیروی کار نیز از دلایل بروز رکود تورمی در کشور شناخته میشود. همانگونه که گفته شد دلایل متفاوت و گاه چند دلیل بهطور همزمان باعث بروز پدیده رکود تورمی در یک اقتصاد میشود. دلایل بالا نیز از جمله دلایلی هستند که در چند دهه گذشته بهطور زنجیروار و در کنار هم باعث شکلگیری دورههای متعدد تورم رکودی در کشور شدهاند. راهکار اصلی و قطعی برای حل این مساله وجود ندارد اما با توجه به اینکه یکی از ارمغانهای تورم بالا رکود تورمی است، به نظر میرسد باید به گونهای ابتدا مشکل تورم در کشور حل شود.
منبع:تجارت فردا